روز هجدهم

ساخت وبلاگ
بیستمین روز از روزانه نویسی های من :) دیروزم به خاطر خستگی زیاد و سرما خوردگی خفیف رو نشد که بنویسم و امااا امرووووز ...امروز علاوه بر اینکه بیستمین روز روزانه نویسی بود،سومین روز کاری هم بود حالا نه اونقدر کار هاااا، خیلی تایم کمی کار میکنم ولی همون تایم کم هم تموم انرژی من رو میگیره. به عنوان اولین تجربه راضی هستم و باید کم کم عادت کنم به اینکه انرژیم رو در طول روز تقسیم کنم تا بعد از کار خیلی خ روز هجدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت روز هجدهم دنبال می کنید

برچسب : بیستم, نویسنده : toofanz بازدید : 35 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 11:51

و امرووووووز روزیست که رونمایی میشود از اثر هنری میکل_طوفاااااانروز دهمم اینجوریه دیگه پر از خوشحالی و حال خوب و بدون انجام دادن برنامهخیلی خیلی روز خوبی بود، شادی های امروزم یکی برای سین بود، دلتنگیم بر طرف شد و کلیییی براش حرف زدمو مغزش رو خوردم و خوشحالی بعدیم برای آموزش رانندگیم توسط سین بود. خوشحالم میکنه این اعتمادش، اینکه با تموم ترسم منو میشونه پشت فرمون و با آرامش تموم بهم اموزش میده. خوشحالی سوم و چهارمم برای عکس و محتوای عکسمه. کتابِ نویسنده یِ مورد علاقم به دستم رسید و هم اینکه عکس گرفتم و ایده پردازوندم خوشحالی های بعدی شامل روند پیشرفتم در باشگاه ، دیدن دو قسمت از سریال مورد علا روز هجدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت روز هجدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : toofanz بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:56

یازدهمین... روز یازدهم من تقریبا یک روز معمولی بود، معمولی از اون جهت که نتونستم زیاد با سین حرف بزنم و این دلیل کافی است برای اینکه یک روز معمولی بشه.نه اینکه بخوام از وابستگی بگم که میدونم زیادش خطرناکه، حرف من دلبستگی و دلتنگیه. خلاصه اقای سین دلتنگتونیم و لطفا زودی بیاین خونه. دیگهههه از امروز بگم که با یکسری از دوستان به تماشای تياتر " شایعات " رفتیم و کمی خندیدیم وروند رسیدگی به اهدافم هم امروز هم کجدارمریض بود که ایشالا فردا جبرانش میکنم. امروز کمی بیشتر توی نت گشتم و باز هم در مورد سبک " مینیمالیست " مطالعه کردم و سعی میکنم کم کم این سبک رو تو زندگیم اجرا کنم. به این فکر می کنم که من ن روز هجدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت روز هجدهم دنبال می کنید

برچسب : یازدهم, نویسنده : toofanz بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:56

اینجا شده برام دفتر خاطرات مجازی که خواننده هم داره :) روز دوازدهم من از لحاظ درسی خیلی خوب بو،با اینکه بینش هی وسوسه می شدم که بقیشو استراحت کنم ولی خودم رو مجبور کردم که به برنامه ریزیم برسم. یک علت راندمان بالای امروز کتابخونه بود، محیطی که اکثرا مشغول درس خوندن هستن طبیعتا من هم به سمت درس خوندن سوق داده میشم.علت دوم هم میتونه جدیت بیشتر برای رسیدن به هدفم ومصمم تر شدنم  برای اثبات خودم به خودم باشه.  وقت استراحت رو به نت گردی گذروندم و مطالب جالبی رو هم خوندم.دلم میخواست تا بی نهایت حجم اینترنت میداشتم اون وقت بیشتر و بیشتر مطلب میخوندم و ویدیو میدیدم،برای دیدن و یاد گرفتن موضوعات جدید خی روز هجدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت روز هجدهم دنبال می کنید

برچسب : دوازدهم, نویسنده : toofanz بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:56

امروز از لحاظ پیشرفت در برنامه روز خوبی بود ، اونطور که میخواستم درس خوندم و خوب خوندم. بعد از مدت ها رفتم سراغ مهره هام و یک دستبند و یه جفت گوشواره سرهم کردم،یاد اون روزایی افتادم که دستبندامو میساختمو توی خوابگاه  میفروختم یا سین میبرد برام میفروخت.  لذت اولین پولی که بدست آوردم هنوز زیر زبونمه  اگر وقت بشه و بتونم حتما این کار رو تکرار میکنم ،اینبار نقاط قوت و ضعف کار رو متوجه شدم انشالله موفق تر میشم.و برای فردا خوشحالم من و سین قراره بریم سر ساختمون باشد آن روزی که ما هم شرکت و ساخت وساز خودمون رو داشته باشیم. بهتره بقیه ی شبم رو با خوندن کتابم بگذرونم . باید کتابم رو زودتر تموم کنم تا ب روز هجدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت روز هجدهم دنبال می کنید

برچسب : سیزدهم, نویسنده : toofanz بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:56

امروز بسیاااااااااااار بسیاااااار روز خوبیییی بود.... امروزم با سینِ عزیز تر از جونم گذشت،صبح کارآموزی رفتیمو بعد کارآموزی هم پروسه سخت رانندگی و واییی از سین که چقدر صبر و حوصله داره، اینقدر با ارامش و خوب بهم رانندگی یاد میداد که اگه من جاش بودم میگفتم اصن نمیخوااام رانندگی یاد بگیری و پاشو خودم بشینم (یعنی در این حد داغونماااا).خدا جونم این حال روزهامونو همیشه نگه دار برامون بخش دوم روزم به عملی کردن سبک مینیمالیست گذشت. اول از کمد وسایلم شروع کردم و چه چیزهایی که چندسااال توی کمدم نگه داشته بودم و هیچ استفاده ایی برام نداشتن. بعد هم به سراغ لباس ها و کفش هام رفتم این سخت ترین قسمت ماجرا بو روز هجدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت روز هجدهم دنبال می کنید

برچسب : چهاردهم, نویسنده : toofanz بازدید : 30 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:56

جمعه دل انگیز من فقطو فقط به استراحت گذشت. درسته عذاب وجدان برنامم همراهم بود اما به همچین روزی نیاز داشتم. روزی که به خودم و روحم برسم فقط کتاب فلسفی ک این چند وقت میخوندمشو به کل گذاشتم کنار، آخه خیلی برام سختو سنگین شده بود و به جاهایی رسیده بودم که فقط رو خونی میکردم و هیچ چیزی ازش نمی فهمیدم. "دنیای سوفی" رو گذاشتم کنار وکتاب " این سه زن" بهنود رو به دست گرفتم تا بخونم. دروغ نگفتم اگه بگم هرچی از تاریخ معاصر میدونم (هر چند خیلی کم میدونم،ولی همینقدر کم هم ) از دو کتاب پیشین مسعود بهنود بوده. اونقدر قشنگ داسانش رو در اتفاقات تاریخی فرو برده که متوجه نمیشی داری تاریخ میخونی یا یک داستان حاص روز هجدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت روز هجدهم دنبال می کنید

برچسب : پانزدهم, نویسنده : toofanz بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:56

الهی شکرت امروز از لحاظ کاری روزی خوبی بود، یه عااالمه ذوق  برای اینکه از فردا برم سرکار و یه کوچولو هم استرس دارم.فکر جهیزیه و بقیه مخارج راحتم نمیذاشت و الان یه روزنه کوچیکی از امید پیدا شده که کمی خیالم رو راحت میکنه. درسته که تا سال اینده معلوم نیست چی پیش بیاد اما دلخوشی کوچیکی پیدا کردم. درسته جهیزیه رو پدر مادر دختر تهیه میکنن اما حتما و الزاما وظیفشون نیست و از طرفی من دلم نمیخواد پدر مادرم تو زحمت بیفتن و به خاطر چندتا وسیله برای شروع زندگی من سلامت روح و جسمشون بهم میرزه. همیشه این هدف توی ذهنم بوده که خودم کار کنم و با درامدم جهیزیمو بخرم.الهی که بشه درس اماااا، امروز خیلی کم خوندم روز هجدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت روز هجدهم دنبال می کنید

برچسب : روزشانزدهم, نویسنده : toofanz بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:56

امروز قرار بود یک روز کاری باشه ولی نشد. تموم لحظاتی که منتظر یک تماس بودم رو استفاده مفید کردمو درس خوندم. خداروشکر به هدف گذاری این ماهم خیلی نزدیکم و بیشتر اونچه که میخواستم انجام دادم و این خیلی حس خوبی بهم میده.من تا ابان ماه برای اهدافم برنامه ریزی کردم و امیدوارم در آخر از روند تلاشم و رسیدن به هدفهام راضی و خوشحال باشم. بگذریم از این هم که این روزها زود به زود دلم برای سین تنگ میشه (خیلی زودتر از قبل)... دلم هم برای مامانم پاره پارس،مسولیت زندگی برای شونه های زنونش زیادی سنگینه، نمیخوام بگم کاش اینطور بود یا کاش اونطور میشد..میخوام یه روز خیلی نزدیک کمکش کنم..خدا کنه که بشه خدا جونم مر روز هجدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت روز هجدهم دنبال می کنید

برچسب : هفدهم, نویسنده : toofanz بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:56

وای از امروز... صب تا ظهر اولین تجربه کار کردنم در محیط بیرون گذشت. به عنوان اولین روز هم کارم سبک بود و هم زود تموم شد و در کل خوب بود.و ادامه روزم رو خبری که مامانم و سین بهم دادن،ساخت. خیلی خوشحال و همچنین منتظر هستم تا روز موعود. فکر میکنم پنجشنبه بالاخره تکلیف دوسال انتظار و بلا تکلیفی من و سین روشن میشه. حالا یا زنگی زنگ و یا رومی روم.امیدوارم بهترین حالتش رخ بده برامون برنامه درسی و زبان هم دارن خوب پیش میرن و تنها چیزی که این ماه ازش عقب افتادم یادگیری نرم افزار هست که تو ماه جدید باید جبرانش کنم. خدا جونم برای همه چیز شکرت روز هجدهم...ادامه مطلب
ما را در سایت روز هجدهم دنبال می کنید

برچسب : هجدهم, نویسنده : toofanz بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1396 ساعت: 1:56